جمهوری اسلامی و بحران آب در کشور
- يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ق.ظ
کمبود آب به بحرانی جدی در کشور تبدیل شده است. این بحران به قدری جدیست که مسئولین رژیم و وابستگان به قدرت هم نمی توانند آنرا انکار کنند. از یک سو نماینده مسیحی ها و ارامنه جنوب کشور می گوید در حال حاضر شرایط کشور بسیار بحرانیتر از آنیست که مسئولین به مردم می گویند. از سوی دیگر رئیس سازمان محیط زیست قبول می کند که سد سازی های بیرویه و استفاده بیش از حد از منابع آبی دلیل اصلی خشکسالی در کشور هستند. از یک طرف رئیس ستاد مدیریت بحران شهر تهران اعتراف می کند که خشکسالی در تهران سبب فرونشست زمین شده است. فرونشستی که عوارض جدی و غیر قابل بازگشتی برای تهران به دنبال خواهد داشت. وی حتی جلوتر رفته و می گوید که تهران کمتر از چهل روز دیگر آب دارد. از طرف دیگر نماینده مجلس از چابهار هشدار می دهد که کمبود آب در حوزه انتخابیه وی در حال تبدیل شدن به بحران می باشد. از سوئی خبرگزاری دولتی مهر از کوچ روستائیان سیستان خبر داده و می نویسد زندگیِ گره خوردهِ مردم سیستان به تالاب هامون موجب شده تا جمعیت این روستاها به دلیل قرار گرفتن در تنگنای معیشت، هم مانند دریاچه هامون هر روز تقلیل برود و بسیاری از روستاهای حاشیه مرز بر اثر خشکسالی از سکنه خالی شوند. از سوی دیگر نماینده یزدی مجلس مسئولین رژیم را از تبدیل شدن شهرهای یزد به مظهر فساد و فحشا ترسانده و می گوید امروز روستاهای استان به دلیل فقر و بی آبی تخلیه شده ومردم این روستاها به شهر یزد هجوم آورده اند. هجومی که به تبع آن در آینده نزدیک، شهر یزد که به ادعای وی شهر ایمان و کار و دارالعباده بوده به مظهر فساد و فحشا تبدیل می شود.
اینکه کمبود آب در سطح جهانی هم در حال تبدیل شدن به بحران می شود شکی در آن وجود ندارد. شاید بتوان گفت بزرگترین بحران کنونی دسترسی به منابع حیاتی مانند نفت، غذا و آب، و توزیع این منابع است. در واقع تغییرات آب و هوائی در سطح جهانی خود را به اشکال مختلف نشان می دهد. در مناطقی وقوع طوفانها و سیلابهای پیش بینی نشده دست به تخریب می زند و در مناطق دیگر این تغییرات خود را به شکل بحران آب نشان میدهد. اینکه پایداری حیات انسان بهسادگی با رشد سرمایهداری که ذاتاً منابع را به هدر میدهد سازگار نیست، امری مسلم است. این در سطح جهانی، اما در سطح ملی و در کشورما، متاسفانه این تغییرات آب و هوائی، و این خشکسالی دوره ای مصادف شده با حاکمیت رژیمی نابهنگام، که اصلا منطق دنیای امروز را نمی فهمد.
سیستمی که مثلا امام جمعه اش در شهر تهران زلزله را با لختی و عریانی سینه های زنها توضیح می دهد، با چه منطقی می خواهد عوارض و خسارات زلزله را کاهش دهد؟ با افزایش تعداد گشت های امر به معروف و نهی از منکر؟ در واقع بایستی از این رژیم و مسئولینش پرسید نظرشان در مورد مسایل اساسی جامعه چیست؟ چگونه می خواهند با بحران کم آبی مقابله کنند؟
تاریخ کشورمان، ایران را که نگاه می کنیم سراسر حاکی از ایجاد آبادی ها و آبادانی ها در حاشیه رودها و رودخانه ها بوده است. در مناطقی هم که منابع آبی کم بوده مردم با ایجاد قنات ها توانسته بوده اند آب مورد نیاز خود را تهیه کنند. استانهای کویری ما، مثل یزد، سمنان، خراسان، کرمان تا همین چند دهه پیش می توانستند با استفاده از همین سیستم ابتدائی، ولی به غایت کارآمد نیازهای خود را برآورده کنند. اکنون چگونه است؟ آب رودها و رودخانه ها را با ایجاد سدهای کارشناسی نشده کم کرده و بتدریج آنها را خشکانده اند. آب قنات ها را هم با حفر چاههای عمیق و با استفاده از موتورهای قوی به زیر کشیدند. نتیجه چی شده است؟ مردم ساکن آبادی های کناره های رودها و رودخانه ها و قنات ها، به سوی شهرهای بزرگتر کوچ داده شده اند. کشاورزان بی آب و بیکار به حاشیه نشین های شهرهای بزرگ تبدیل شده اند. در خوشبینانه ترین حالت، آنچه که در جمهوری اسلامی در ارتباط با محیط زیست بطور عام، و منابع آبی بطور خاص رخ می دهد بی مطالعه عمل کردن مسئولینِ این رژیم می باشد. همه کارشناسان محیط زیستی می گویند که نحوه استفاده از منابع آبی بایستی بهینه شود. در نحوه کشاورزی و گسترش آن بایستی تغییرات اساسی صورت بگیرد. واقعیت این است که در کشور ما دانش آن وجود دارد، ولی از این دانش استفاده نمی شود. و این واقعیتست انکار نشدنی. واقعیتی که عین فاجعه است. نرخ بیکاری در بین کسانی که تحصیلات عالیه دارند چهل و پنج درصد است. این یعنی فاجعه.
ولی اگر بخواهیم واقع بین باشیم موضوع چیز دیگریست. در واقع باندهای قدرت در جمهوری اسلامی منابع طبیعی و آبی کشور را به مانند گوشت قربانی به دندان کشیده و هر کدام بخشی را از آن خود کرده اند. این باندها در شمالِ کشور جنگلها را نابود و بعد روی این ویرانه ها آپارتمان می سازند. در مناطقِ کم آب مجوز حفر چاههای عمیق را برای خود صادر کرده و بدین وسیله سطح آبهای زیر زمینی را از آنی که بوده نیز پائینتر می برند. پروژه های سدسازی را برای همپالکی های پیمانکارشان بوجود می آورند. بی خود نیست رئیس بسیاری از شرکتهای پیمانکاری که پروژه های به اصطلاح عظیم و ملی را قرار است پیش ببرند سرداران و سپاهیانی هستند که از این طریق به ثروتهای عظیم رسیده اند.
آب، زمین و هوا از منابعیست که با انها نمی شود شوخی کرد. هر نوع برنامه ریزی در رابطه با استفاده از این منابع بایستی کار شده و با استفاده از دانش روز باشد. حالا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در رابطه با بحران آب حداقل پذیرفته که سدسازی ها و استفاده بیرویه از منابع آبی از دلایل اصلی خشکسالی در کشور هستند. در این حد خوب است ولی آیا با گفتن این حرف مشکل مردم حل می شود؟ نه. سیستمی که حقِ بازخورد و اظهار نظر را برای مردم و سازمانهای مستقل محیط زیستی قایل نیست، در نهایت عملکردش بهتر از این نمی شود که بطور مثال پس از کلی دیدارِ مسئولین از دریاچه خشک شده هامون و مردم ساکن سیستان، تنها کمک برای مردم منطقه، که با خشک شدن هامون و افزایش ریزگردها سلامتشان به خطر افتاده، ارسال سی و پنج هزار ماسک برای یک جمعیت چهارصدهزار نفریست و بس.
اصلا بگذارید سوال را اینگونه مطرح کنیم: حال که می دانید ساخت این سدها و برداشت بیرویه از منابع آبی دلیل اصلی خشکسالی می باشند، برنامه شما برای مقابله با این بحران وخشکسالی چیست؟ در واقع رژیم نه برنامه ای در سطح منطقه ای و محلی برای حل این بحران دارد و نه در سطح ملی. ولی همین رژیم یک چیز را با اصرار سعی دارد که به انجام برساند. فرهنگ صرفه جوئی. مردم بایستی صرفه جوئی کنند. اگر صرفه جوئی نکنند آب آنان را قطع می کنیم. ساده ترین راه برای اینکه مسئولیت مشکلات را به گردن مردم انداخت. در واقع اینکه در مصرف آب صرفه جوئی بشود، حرفی است درست. ولی تجربه نشان داده رژیمی که خود دلیل اصلی این بحران می باشد نمی تواند ادعا بکند که قصد فرهنگ سازی در بین مردم را دارد. مردم باوری به صداقت انها ندارند. اصلا این شدنی نیست. مگر اینکه مردم را احمق فرض کنند.
اگر فرهنگ سازی در مورد صرفه جوئی در مصرف آب یکی از راه حلهاست که هست، وجود سیستمی کارآمد که ضمن دخالت دادن مردم در سیاست گذاری های کلان، از دانش روز هم در برنامه های خودش استفاده کند راه دیگر می باشد. وجود سیستم اطلاع رسانی شفاف که بتواند مجرمین واقعی رو به مردم معرفی کند نیز این راه حل ها را تکمیل خواهد کرد. هیچ کدام از این راهها در جمهوری اسلامی امکان تحقق برایشان وجود ندارد. چون جمهوری اسلامی حکومتی نابهنگام بوده و در ذاتش این ظرفیت ها وجود ندارد
- ۹۳/۰۹/۱۶